این خبر را هر دهانی، زیر گوشی، بازگو می کرد:
این خبر را هر کسی(دهان هر کسی) به گوش کس دیگری می گفت
آخرین فرمان ، آخرین تحقیر
این آخرین فرمان است، این آخرین بازی است که ما را تحقیر می کنند.
مرز را پرواز تیری، می دهد سامان
پرواز یک تیر مرز را مشخص می کند
گر به نزدیکی فرود آید خانه هامان، تنگ آرزومان، کور
اگر آن تیر در نزدیکی فرود آید خانه هایمان تنگ می شود و آرزوهایمان از بین خواهد رفت
ور بپرَد دور تا کجا؟ تا چند؟
اگر تا دور دست پرواز کند تا کجا؟ چه مقدار؟
آه! کو بازوی پولادین و کو سرپنجه ی ایمان
آن بازوی نیرومند کجاست و آن ایمان قوی
آری، آری، جان خود را در تیر کرد آرش
بله، بله، آرش تمام توان خود را به تیر منتقل کرد
کار صدها، صد هزاران تیغه ی شمشیر کرد آرش
کاری که آرش کرد می توانست با جنگ بین صد هزاران آدم بین دو سپاه و با خون ریختن تمام شود.